رویابین جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
آیا رؤیا یک شهاب سنگ است ـ مقداری از مواد که از ناحیهای دور میآید که لازم است به دقت تحلیل شود تا به ما درباره آن مکان (بیرون یا درون ما) اطلاعاتی بدهد؟ آیا رؤیا نوشتهای غریب است که به زبان خارجی پیش ما حاضر میشود؟ این دیدگاه «شهابسنگی» توسط برخی از افراد مذهبی و روحانی پذیرفته شده است، توسط روانتحلیلگران راستین و درمانگران و ضمنا بسیاری از پژوهشگران. آنها رؤیا را چیزی غریب و چیزی کاملا متفاوت با کارکردهای ذهنی معمولی میدانند. این مقاله حجم زیادی از تحقیقات مناسب با دیدگاهی متفاوت ارائه میدهد ـ که رؤیا یک سنگ زمینی است، نه یک سنگ غربیه. رؤیا بخشی از کارکرد ذهنی ماست. رؤیا انتهای یک پیوستار است که از تمرکز بر تفکر بیداری شروع شده و سپس از تفکر آزادتر، تخیلات، خیالپردازی، خواب و خیال و در نهایت به رؤیا منتهی میشود. ما دلایلی را مرور میکنیم که چرا رؤیاها اغلب «کاملا متفاوت» به نظر میرسند؛ آنها ادراکی هستند نه مفهومی؛ آن عجیب هستند؛ آنها «بیش از حد واقعی» هستند؛ آنها به راحتی فراموش میشوند؛ آنها غیر ارادی هستند؛ آنها در خواب REM اتفاق میافتند ـ شرایطی کاملا متفاوت. ما نشان میدهیم که هیچ کدام از این دلایل قانع کننده نیست. به هر حال، همپوشی زیادی بین رؤیاها و اشکال دیگر کارکرد وجود دارد. این دیدگاه پیوستاری منجر به انواع متفاوتی از پژوهش و بررسی رؤیا میشود. این کار همچنین کمک میکند تا به سؤالاتی که در این حوزه بسیار مورد بحث بوده است پاسخ دهیم مثل: ما باید درباره خود «رؤیا» پژوهش نماییم یا «رؤیا دیدن»؟ رؤیاها بامعنا هستند یا یا بیمعنا؟ رؤیاها به عنوان شهاب سنگ در نظر گرفته شده است ـ میزانی از مواد که از دنیایی دیگر میآید ـ در گستره وسیعی از بافتها، توسط مردمی چنین باوری وجود دارد که اگر بدانند که در چنین عقایدی سهیم هستند، متعجب خواهند. روشن است که شواهدی که این دیدگاه را تأیید کند منجر به تغییراتی در نحوه مطالعه ما و استفاده از رؤیاها میشود. یونانیها احساس میکردند که رؤیاها ـ یا حداقل بعضی از رؤیاها ـ پیامهای مستقیمی از طرف خدا هستند. و همه مذاهب رؤیاها را از طرف خداوند میدانند. یا از طرف خدا یا از طرف شیطان. به هر حال رؤیاها از جایی دیگر میآیند! آنها یک بخش معمولی از ما نیستند. بررسیهای جدید رؤیا، از مکاتب و پیشزمینههای گوناگون از خدایان صحبت نمیکنند، اما بسیاری از اوقات رؤیاها را به شکلی میدانند که از «ناحیهای مقدس یا امن» میآیند. جایگاه آن ناحیه به ندرت مشخص شده است. برخی آن را ناحیهای بیرونی و افراد بیشتری آن را ناحیهای مقدس در درون ما دانستهاند. اما در همه این دیدگاهها، رؤیا موضوعی منحصر به فرد است. رؤیاها به عنوان بخشی معمولی از ذهن ما در نظر گرفته نمیشود، بلکه به عنوان چیزی در نظر گرفته میشوند که از ناحیهای دیگر آمدهاند (معمولا به ما کمک میکنند). به عنوان نمونه جرمی تیلور بارها اعلام کردهاست که «رؤیاها در خدمت تمامیت هستند (1983)». فروید و بسیاری از فرویدیهای راستین هیچ جایی برای این «ناحیه مقدس» ندارند، به خصوص هیچ ناحیه خارجی و دوردست. به نظر آنها، رؤیاها مستقیما از ناهشیار میآید، اما آنها به زبانی خارجی، و اغلب غیر قابل درک نوشته شدهاند. با درک تفسیر رؤیا، به وسیله تداعی آزاد، تحلیلگر به بیمار کمک میکند که راز این زبان عجیب نوشته شده را آشکار کند. این رؤیا به صورت «رؤیاهای نهفته» یا «انگارههای رؤیای نهفته» ترجمه میشوند، به صورتی که به شکل یک سری از آرزوها به زبان خودمان کاملا قابل درک درک است. زمانی که رؤیا تفسیر شد، خود رؤیا که «محتوای آشکار» گفته میشود را میتوانیم دور بیندازیم. گروهی از دانشمندان علوم شناختی هستند که کلمات در رؤیاها را محاسبه کرده و آنها را به دقت در طبقهبندیهای دقیق و با جزئیات هال ـ ون دی کسل (HV) قرار میدهند. این دانشمندان خیلی با تفسیرگران رؤیا و روانتحلیلگران متفاوتند. آنها فقط حقایق را بررسی میکنند ـ محتوای رؤیا ـ و آن را با جزئیات زیادی بررسی میکنند. اما به هر حال، آنها هم تلویحا رؤیاها را به صورت شهابسنگ در نظر میگیرند. هرچند آنها به وضوح دیدگاه شهاب سنگی را تأیید نمیکنند. آنها یک «تحلیل طیفی» دقیق انجام میدهند. آنها آزمایشگاههای دولتی هستند که تمام جزئیات شهابسنگها را بررسی میکنند ـ از نظر اندازه، وزن، چگالی، انکسار نور و غیره ـ هر نوعی از تحلیلهای دقیق. این کار ارزشمند است زیرا این شهابسنگها از دنیایی ناشناس آمدهاند، و تحقیقات دقیق ما یک لمحهای از آن دنیای غریب به ما میدهد. به همین شکل، روانشناسان بررسی همه جزئیات رؤیا با جزئیات را با ارزش تلقی میکنند و این معنی را میرساند که رؤیا اسرار جایی را که از آنجا میآید را آشکار میکند. تحلیلهای وقتگیر با استفاده از طبقهبندیهای HV در مطالعات مجزای مختلف، تا به حال در حداقل 100.000 رؤیا به کار رفته است. اما هیچ موردی در زمینه خیالپردازی، خواب و خیال و تخیل انجام نشدهاست. به طور واضحی رؤیاها به صورت «متفاوت» در نظر گرفته شده است. (البته استثناهای کوچکی وجود دارد: باروت، 1979، طبقههای HV را با گروههای رؤیاهای هیپنوتیک، خیالپردازی و رؤیاها را مقایسه کرد. استراچ و لیدرباگن، از برخی از طبقههای HV در مطالعه رؤیاها و تخیلات بیداری تحریک شده در کودکان 9 تا 15 سال استفاده کرد.) دانشمندانی نیز هستند، معمولا با رویکرد عصبی ـ شناختی یا علم اعصاب، که ادعا کردهاند که رؤیاها اصولا بیمعنا هستند (برای مثال گازانیگا، 1988؛ هابسن، 1988)، یا «زبالههای شناختی» هستند (هابسن، 2002) یا این که رؤیاها شامل موادی هستند که از سیستمهای حافظه مغز پاک شدهاند (برای مثال، کریک و میچیسون، 1983). این دیدگاه به طور واضحی اشاره میکند که که «رؤیاها کاملا متفاوتند» دیدگاه (شهاب سنگ): این دانشمندان مسلما خواب و خیال و خیالپردازی را بیمعنا یا «زبالههای» دور انداخته شده نمیپندارند. بنابراین دیدگاه شهابسنگی بسیار گسترده است، به طوری که به وسیله گستره وسیعی از افراد با جهتگیریهای متنوع مورد قبول بوده و طبق آن عمل میشود و به هر ترتیب، دیدگاه شهابسنگی به طور شهودی به نظر ما درست میرسد. حتی کسانی که عقیده دارند رؤیاها از ذهن ما برمیخیزد، هنوز تمایل دارند که باور کنند که رؤیاها متفاوتند ـ که رؤیاها به نحوی نسبت به بقیه فعالیتهای ذهنی ما «کاملا متفاوت» هستند. به هر حال، بر خلاف این حس شهودی «متفاوت بودن،» شواهد نشان میدهد که رؤیابینی واقعا یک انتهای پیوستار کارکرد ذهنی است.
موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها
صفحات سایت آمار سایت
فرم تماس امکانات دیگر |
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است
|